علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 6 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

دلنوشته ای برفی برای پسرک

عزیزم نمیدونی مامانت چقدر بارون و برف رو دوست داره و تو روزهای بارونی یا برفی چه حس و حال خوبی داره؟! راستی پسرکم میدونستی هر وقت بارون یا برف میاد حس شاعری مامانتم گل میکنه؟! اما خیلی وقته دیگه نه فرصتش هست و نه ... امروز، روزی که دقیقاشما وارد پنج ماهگی شدی، برای اولین بار بعد از مادر شدنم داشتم یک روز برفی رو تجربه می کردم، شعف و هیجان راه رفتن در یک روز برفی به حس زیبای مادریم اضافه شده بود و نمیتونم بگم چقدر خوشحال بودم، تازه همه ی این میزان شادی رو اضافه کن به اینکه شما هم کنارم می بودی، فکر کن اون موقع دیگه چی میشد؟! امروز برای کار پایان نامه باید می رفتم پیش استاد مشاورم، مامانی اومد خون...
29 دی 1391

5 ماهگی پسرک با پستی شله قلمکار!

26دی ماه 90 در سرنوشت امروزم که پسرک 5 ماهه ام را در آغوش گرفته ام عجیب نقش آفرین بوده است دقیقا یک سال قبل در چنین روزی بود که با انجام دومین سونوگرافی دوران بارداری ام، برای اولین بار  صدای قلب موجود درونم رو شنیدیم، براساس تجربه بارداری ناموفق قبلیم (سال 89 و در هفته 8)  میدونستیم که این سونو بسیار نقش آفرینه و  شنیده شدن صدای قلبش جوازیه برای ماکه هم خودمون باور کنیم که قراره صاحب نی نی بشیم هم بتونیم بقیه رو خبردارکنیم، با اینکه فرداش امتحان داشتم نه خودم دل تو&nbs...
25 دی 1391

همه کودکان باهوشند اگر... (بخش 3)

اسم کتاب: همه کودکان باهوشند اگر... نویسنده: دکتر میریام استاپرد مترجمین: دکتر سهراب سوری و امیر صادقی بابلان صفحه 40 تا 48کتاب خودم نوشت1: همانطور که قبلا هم گفتم مواردی که در اینجا گرد آوری شده است صرفا نکات جالب توجه خودم بوده است و به هیچ وجه شامل کل مطالب نمیباشد. رشد مهارتهای دستی دو بازتاب چنگ زدن(چنگ زدن کودک به هر چیزی که باگرفتن اشیا با  دستش تماس پیدامیکند) و یکه خوردن (باز شدن ستاره ای انگشتان به سمت بیرون) که از بدو تولد وجود دارند باید از بین بروند تا دو مهارت  چنگ زدن ارادای و نوشتن با مداد در او ایجاد گردد. کودک از دهان خود به عنوان عضو اصلی لامسه استفاده میکند و بعد از مدتی انگشتان جای...
24 دی 1391

کوکم به وقت مادری

تبصره نوشت: از آنجا که ممکن است متن حاضر اثرات مخربی بر روح وروان بانوانی داشته باشد که هنوز طعم دلنشین مادری را نچشیده اند لازم است اضافه کنم که مادران با وجود تمام سختیهایی که تحمل میکنند حاضر نیستند یک لحظه بدون کودکشان زنده باشند و حتی اگر به قبل از بارداریشان برگردند باز هم همین راه سخت اما شیرین را برمیگزینند.  لطفا مادران عزیز هم نظر موافق یا مخالف خودرا مطرح کنند. ا ز غم خبری نبود اگر عشق نبود دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود؟ بی رنگ تر از نقطه ی موهومی بود این دایره‌ی کبود، اگر عشق نبود            قیصر امین پور و از انواع عشق، عشق به فرزند در نوع خود بی نظیر است... امروز دقیق...
20 دی 1391

یک پست تصویری خصوصی

 عکسها حذف شدند از یکی دو هفته قبل از اتمام سه ماهگی پسرم تلاش میکرد تا اشیا رو  دستش بگیره،  اولین چیزی که به دستش گرفت این جغجغه بود، از تمرکزی که کرده معلومه تازه کاره ازقبل از دو ماهگی پسرم، کتابهای تقویت هوش نوزاد رو بهش نشون میدادیم، بعد از مدتی شروع کرد به گرفتن برگه های کتاب و سرگرم شدن با اونا، این شد که مجله های خونده شده رو جلوش میذاشتیم، حالا مدتیست پسرم هم عکسای مجله رو میبینه و هم اونا رو مچاله و پاره میکنه   پوشوندن این لباس که هنوز براش بزرگه از کارهای خاله خانمشه که هروقت میاد اینجا پروژه پرو لباس پیاده میکنه رو این پسر بیچاره ی ما 16 دی روز تولدم بود، با جشن تولدی کم نظیر و ه...
20 دی 1391

اولین حضور پسرمان در.......

اولین حضور پسرمان در خانه خدا (مسجد) با شب ششم محرم همراه شد، پای پسرمان در شبی که روضه حضرت قاسم (ع) زینتبخش فضای روحانی مسجد بود به این خانه بازشد، شبی که آسمان هم نتوانست اشکهایش را تاب آورد، در باران و سرما، به امید آنکه حب حسین (ع) در قلب و روح پسرکمان جاودانه  گردد راهی مراسم سرور و سالار شهیدان شدیم. روز ششم محرم (اول آذر ) علیرضا را برای اولین بار به زیارت شاه عبدالعظیم بردیم، بنابر روایتی  زیارت این حضرت اجر زیارت آقا امام حسین (ع) رادارد، از این رو درچنین  روزهایی که متعلق به عزای امام شهیدمان است پسرمان را به عطر زیارتشان متبرک ساختیم. از آنجا که به لطف خدا، بعد از به دنیا آمدن پسری، همسرم در...
18 دی 1391

پسر 4/5 ماهه ی من

پسرم امروز چهار ماه و نیمه شد، تازگیها وقتی کمی به پهلوی چپ یا راست خوابونده  باشمش غلت میزنه، اگه بیدار باشه تلاش میکنه دستاشو از زیر بدنش بکشه بیرون و سرش رو هم مثل قورباغه تند و تند به این ور و اونور حرکت میده، اگر هم خواب باشه در حالیکه سرش رو به یک سمت روی تشک میذاره با دو دست مخفی شده زیر بدنش به خوابش ادامه میده به همین خاطر باید مراقب باشم که تو خواب غلت نزنه و خطری پیش نیاد این روزها وقتی میخوام با قاشق مولتی ویتامین بهش بدم یا شیر (البته از نوع مادر) یا... با دستش دستم و یا قاشقو میگیره و محتوی اونو خالی میکنه روی خودش یا فرش یا مبل، منم یاد گرفتم که اول با یه دستم دوتا دستاشو مهار کنم و با  دست دیگه بهش بد...
10 دی 1391